اجتناب میکنم. از اینکه بگویم هنوز دوستت دارم اجتناب میکنم. افکار اما دور نمیشوند. دو دو تا چهار تا ندارد دل. منطقی البته که نه. مرا گذاشتهای و رفته و به تخم چپت هستم چه دوست داشتنی؟ دل اما ساکت نمیشود. مثل قبل البته که نمیتپد. مثل قبل غرش نمیکند. مثل قبل شکسته و پاره که نیست. مرهم رویش گذاشته اند. اثرات مخرب چند ریشتری ات اما هنوز همین حوالی میپلکند. سونامیلعنتی اقیانوسی. رفتهای دیگر و در ساحلهای گرم تن لخت به شنهای نقرهای میچسبانی و از خنکای آبهای اقیانوس و بادهایی که در موهایت میوزند لذت میبری. نباید هم به من فکر کنی. من هم البته زیاد به تو فکر نمیکنم. فقط گاهی خوابت را میبینم. دست خودم که نیست. خواب است. خودش میاید. هر قدر هم اجتناب میکنم نمیشود. اما این را بدان که اجتناب میکنم. یعنی هر قدر هم دلم بیشتر نشانهای برای وصل بخواهد بیشتر از تو اجتناب میکنم. خرابه ام لرزیده و از ریسمان سیاه سفید هم میترسم.
بازدید : 7
پنجشنبه 20 فروردين 1404 زمان : 20:41
