loading...

مورد عجیب هانس شنیر

Content extracted from http://shnier.blog.ir/rss/?1744212652

بازدید : 1
يکشنبه 13 ارديبهشت 1404 زمان : 22:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مورد عجیب هانس شنیر

فکر می‌کنم
که بهتر است
و بهتر است
که فکر میکنم
که از اینجا
بروی
یعنی از این شعر
و نمی‌خواهم که مخاطب این کلمات
تو بوده باشی
و این شعر به هیچ عنوان
در موردموهای تو
سخنی نخواهد گفت
همان خطوط سیاه و ...
نه!
به هیچ عنوان

حالا برو
به دنبال چیزهای تازه‌ی دنیا بگرد
و از این کهنه
از این دور ناجور
با وسواس
فاصله بگیر
و از ابتلا به ماندن
گریزان بمان
ادامه‌‌‌ای نیست در ماندن
و آسایش
در جستجو بمان
موهایت را در باد...
نه به هیچ عنوان
این شعر در موردموهای تو نیست

خوب کردی
که کشتی شکسته را
ملوانان چیره دست نیز
ترک خواهند کرد
بر خشکی‌های تازه پا بگذار
و از اصول خود غافل مشو
به سمت آنچه تازه است آغوش باز کن
و موهایت را باز هم...
نه در موردموهایت
حرفی ندارم

ساکتم
و سکوتم را به خیابانها می‌برم
و زنی را دوست دارم
که احتمالا مانندی ندارد
عشق در من نمرده
و عشق را تو در من نکشتی
و عشق بعد از تو ادامه داشت
می‌خواهی باور کنی یا نه
این شعر
در موردموهای تو نیست
به هیچ عنوان

فکر می‌کنم
که بهتر است
و بهتر است
که فکر میکنم
که از اینجا
بروی

یعنی از این شعر...

بازدید : 10
پنجشنبه 17 بهمن 1403 زمان : 17:12
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مورد عجیب هانس شنیر

تقریبا یک سال است که داروهای ضد افسردگی و اضطراب را مصرف می‌کنم هنوز در برابر تراپی مفاومت دارم شاید بخاطر هزینه شاید هم به خاطر عدم اعتماد. در زندگی ام به چیزهای زیادی دست پیدا نکرده ام. این صدا هنوز هم درون سرم است شاید چون نیاز دارم کسی تحقیرم کند شاید هم نیاز دارم تا واقعیت توی صورتم نواحته شود. کسی رو دوست دارم و او هم مرا و به زودی همه چیز جدی تر خواهد شد. امیدوارم او را دیگر ناامید نکنم. سعی کردم تا چند گره از گذشته را باز کنم که باز هم پیچیده تر شد. چون ظاهرا آنقدر اهریمنم که هیچکس دوست ندارد به گذشته اش با من حتی فکر کند. به تازگی دوباره چند شعر نوشته ام. چند تایی برای یار و چند تایی برای اینجا. خسته نیستم به دنبال چیزی میگردم و هنوز در جستجویم. به دنبال چیزی بهتر بیشترش بخاطر یار است. فکر میکنم آنقدر موجود دوست داشتنی است که نباید هرگز از دستش بدهم. البته توی سر کله هم زیاد زده ایم که این شده است و باز هم احتمالا همین خواهد بود. دوست دارم شعرهایم را چاپ کنم. دوست دارم یک رمان بنویسم دوست دارم چند پروژه‌‌‌ای که دارم تا آخر سال به نتیجه مطلوبی برسند. کار، یار و روان بیمار. این حرف‌ها را برای شما نوشته ام؟ احتمالا نه این فقط یک تمرین نوشتن است. یک جور مراقبه. یک چیزی شبیه تراپی.

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 10
  • بازدید کننده امروز : 11
  • باردید دیروز : 9
  • بازدید کننده دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 813
  • بازدید کلی : 1509
  • کدهای اختصاصی